نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان فندق و آدرس fandoq.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





 
  مراقب افکارت باش که گفتارت می شود مراقب گفتارت باش که رفتارت می شود مراقب رفتارت باش که عادت می شود مراقب عادتت باش که شخصیتت می شود مراقب شخصیتت باش که سرنوشتت می شود

برچسب‌ها: <-TagName->
[ جمعه 10 آذر 1391برچسب:, ] [ 14:51 ] [ فندق ]


برچسب‌ها: <-TagName->
[ جمعه 10 آذر 1391برچسب:, ] [ 14:44 ] [ فندق ]

اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم سکوت را فراموش می کردی ، تمامی ذرات وجودت عشق را فریاد می کردی

اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم چشمهایم را می شستی و اشکهایم را با دستان عاشقت به باد می دادی

اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم نگاهت را تا ابد بر من می دوختی تا من بر سکوت نگاه تو رازهای یک عشق زمینی را با خود به عرش خداوند ببرم

ای کاش می دانستی و قلبم را نمی شکستی

اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم لحظه ای مرا نمی آزردیکه این غریبه ی تنها ، جز نگاه معصومت پنجره ای و جز عشقت بهانه ای برای زیستن ندارد

ای کاش می دانستی

اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم همه چیز را فدایم می کردی همه آن چیز ها که یک عمربخاطرش رنج کشیده ای و سال ها برایش گریسته ای

اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم همه آن چیز ها که در بندت کشیده رها می کردی غرورت را

.. .قلبت را

 

...حرفت را

اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم دوستم می داشتی همچون عشق که عاشقانش را دوست می دارد

کاش می دانستی که چقدر دوستت دارم و مرا از این عذاب رها می کردی



برچسب‌ها: <-TagName->
[ سه شنبه 7 آذر 1391برچسب:, ] [ 16:10 ] [ فندق ]

دیر آمدی

تمام شده ام دیگر

...بس که بلعیده ام اندوه نبودنت را

هنوز اما همانند حاتم ام

می بخشمت

...!با آنکه هزار شب بی خوابی طلب دارم از تو



برچسب‌ها: <-TagName->
[ سه شنبه 7 آذر 1391برچسب:, ] [ 16:7 ] [ فندق ]

 

حکـــــــــــــــــــــایت ِ من… حکایت کسی بود که عاشق دریا بود ;اما قایقـــــــــــــــــــــی نداشت… دلباخته ی سفر  بود; اما  همســـــــــــــــــــــفرنداشت... زخم داشت;اما ننالیـــــــــــــــــــــد… گریه کرد; اما اشک نریخـــــــــــــــــت… حکایت من حکایت کسی بود کـــــــــــــــــــــه…پر از فریاد بود; اما سکـــــــــــــــوت کرد تا همه ی صداها را بشنـــــــــــــــــــــود…  حکایت کسی بود که زجر کشید ;اما ضجـــــــــــــــــــــه نزد




برچسب‌ها: <-TagName->
[ سه شنبه 7 آذر 1391برچسب:, ] [ 15:58 ] [ فندق ]



برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 4 آذر 1391برچسب:, ] [ 19:52 ] [ فندق ]

 

بازيچه دست يار بودن

 

عشق است


در پنجه غم شکار بودن

 

عشق است


در محکمه اي که يار قاضي باشد


محکوم طناب دار بودن

عشق است

 

 

 

 



برچسب‌ها: <-TagName->
[ پنج شنبه 2 آذر 1391برچسب:, ] [ 22:54 ] [ فندق ]

گاه دلتنگ مي شوم

دلتنگتر از همه دلتنگي ها

گوشه اي مي نشينم

و حسرت ها را مي شمارم

و باختن ها را،

و صداي شکستن ها را...

نمي دانم من کدام اميد را نااميد کرده ام

و کدام خواهش را نشنيدم

و به کدام دلتنگي خنديدم

که اين چنين دلتنگم.

دلتنگم، دلتنگ...!

 

1ihi568htbebj3iftmt8.jpg



برچسب‌ها: <-TagName->
[ پنج شنبه 2 آذر 1391برچسب:, ] [ 22:50 ] [ فندق ]

qm9nco9mnwkt7m7f8vzj.jpg 



برچسب‌ها: <-TagName->
[ پنج شنبه 2 آذر 1391برچسب:, ] [ 22:37 ] [ فندق ]

دعوایی که بین حافظ و صائب و شهریار بر سر “آن ترک شیرازی” اتفاق افتاده:

به قول حضرت حافظ:
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندو اش بخشم سمرقند و بخارا را

و صائب در جواب می‌گوید:
هر آنکس چیز می‌بخشد، ز جان خویش می‌بخشد
نه چون حافظ که می‌بخشد سمرقند و بخارا را

اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندو اش بخشم سر و دست و تن و پا را

و شهریار در جواب می‌گوید:
هر آنکس چیز می‌بخشد بسان مرد می‌بخشد
نه چون صائب که می‌بخشد سر و دست و تن و پا را
سر و دست و تن و پا را به خاک گور می‌بخشند
نه بر آن ترک شیرازی که برده جمله دلها را

اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندو اش بخشم تمام روح و اجزا را

و دوستی گوید:
هر آن کس چیز می‌بخشد، به زعم خویش می‌بخشد
یکی شهر و یکی جسم و یکی هم روح و اجزا را
کسی چون من ندارد هیچ در دنیا و در عقبا
نگوید حرف مفتی چون ندارد تاب اجرا را

 



برچسب‌ها: <-TagName->
[ پنج شنبه 2 آذر 1391برچسب:, ] [ 22:35 ] [ فندق ]

 


سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت
سرها در گریبان است
کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را  
نگه جز پیش پا را دید ، نتواند
که ره تاریک و لغزان است
وگر دست محبت سوی کسی یازی
 به کراه آورد دست از بغل بیرون
 که سرما سخت سوزان است
نفس ، کز گرمگاه سینه می اید برون ، ابری شود تاریک
 چو دیدار ایستد در پیش چشمانت
نفس کاین است ، پس دیگر چه داری چشم
ز چشم دوستان دور یا نزدیک ؟
 مسیحای جوانمرد من ! ای ترسای پیر پیرهن چرکین
هوا بس ناجوانمردانه سرد است ... ای
دمت گرم و سرت خوش باد
سلامم را تو پاسخ گوی ، در بگشای
منم من ، میهمان هر شبت ، لولی وش مغموم
منم من ، سنگ تیپاخورده ی رنجور
 منم ، دشنام پس آفرینش ، نغمه ی ناجور
نه از رومم ، نه از زنگم ، همان بیرنگ بیرنگم
بیا بگشای در ، بگشای ، دلتنگم
حریفا ! میزبانا ! میهمان سال و ماهت پشت در چون موج می لرزد
 تگرگی نیست ، مرگی نیست
صدایی گر شنیدی ، صحبت سرما و دندان است
من امشب آمدستم وام بگزارم
 حسابت را کنار جام بگذارم
چه می گویی که بیگه شد ، سحر شد ، بامداد آمد ؟
فریبت می دهد ، بر آسمان این سرخی بعد از سحرگه نیست
حریفا ! گوش سرما برده است این ، یادگار سیلی سرد زمستان است
و قندیل سپهر تنگ میدان ، مرده یا زنده
به تابوت ستبر ظلمت نه توی مرگ اندود ، پنهان است
حریفا ! رو چراغ باده را بفروز ، شب با روز یکسان است
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت
هوا دلگیر ، درها بسته ، سرها در گریبان ، دستها پنهان
نفسها ابر ، دلها خسته و غمگین
درختان اسکلتهای بلور آجین
زمین دلمرده ، سقف آسمان کوتاه
غبار آلوده مهر و ماه
زمستان است

 

 



برچسب‌ها: <-TagName->
[ پنج شنبه 2 آذر 1391برچسب:, ] [ 22:30 ] [ فندق ]
درباره وبلاگ

آرزوي من اينست که دو روز طولاني درکنار تو باشم فارغ از پشيماني آرزوي من اينست يا شوي فراموشم يا که مثل غم هر شب گيرمت در آغوشم آرزوي من اينست که تو مثل يک سايه سر پناه من باشي لحظه تر گريه آرزوي من اينست نرم و عاشق و ساده همسفر شوي با من در سکوت يک جاده آرزوي من اينست هستي تو من باشم لحظه هاي هوشياري مستي تو من باشم
آرشيو مطالب
امکانات وب

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 5
بازدید ماه : 91
بازدید کل : 10985
تعداد مطالب : 16
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1